شیرین زبون یکی یه دونه من
همیشه یکی از لذت های من شنیدن حرف های غلط بچه هاست حالا الان موقع حرف زدن دخترک خودم شده خیلی شمرده و آروم حرف می زنه با یه صدا نازک البته بگم که فقط و فقط هم با خودم گپ می زنه زبونش را که کلا هیچ بنی بشری متوجه نمی شه یه زبون خاص کره ای ههههه که من از توش جمله در میارم حس خوبی دارم که فقط با خودم صحبت می کنه و همه به من میگن ترجمش کن انگار اینجوری ارنیکا ماله خودمه فقط خودم مثل عروسک بچگی ها که هیچ کس حق نداشت از آدم بگیرتش خوب مگه چیه دوستش دارم عاشقشم و یه مادر انحصار طلبم انگار حتی دلم نمی خواد ارنیکا را باباش هم تقسیم کنم و مال خودمه همچین بهش می گم بچمو را اذیت نکن انگار هیچ وقت بابایی در کار نبوده
حالا بگم از کلمات و جملات قصار دختر طلا
باب باب عبا با : تاب تاب عباسی روز هزار بار این شعر را با خودش زمزمه می کنم
پاک : پارک
ابا با : اسباب بازی
عسک : عروسک
دش با کسره : چشم
دد : درد که انقدر سوسولی که پشه بشینه رو تنت می گی درد
اموم با فتحه روی الف : حموم
اوله : حوله
ایی : قصه . جل الخالق آخه کجای این کلمه به قصه می خوره به خاطر همینه که عاشقتم دیگه چون تکی عسله من .
دیش : سیب جیش شیر خیلی خنده داره می دونم اما کاملا جدی می گم فقط تو لحنت تفاوت داری .