امروز دقیقا 14 ماه از اولین دیدار من وتو می گذره ... اما عشق مادر به فرزند هیچ وقت به روز مرگی نمی افته و برای آدم عادی نمی شه که هیچ بیشتر هم می شه. این روزها من و تو خیلی روزهای قشنگی رابا هم سپری می کنیم و انگار تو بعد از یکسالگیت یه دفعه یه جهش عظیمی به مستقل و بزرگ شدن داشتی و این برای من خیلی قشنگه دیدن لحظه به لحظه بزرگ شدنت از اخبارهای آرنیکایی در 1 ماه پیش از این قرار است که : یکی از قشنگترین رخ داد این ماه راه رفتن تو بود که حسابی قند تو دل من و همه آب کرد ... خیلی زود راه نیفتادی اما به موقع راه افتادی و کج و کوله هم هیچ وقت راه نرفتی ... موقع راه رفتن خیلی با احتیاط راه می ری و یکی می گه عین مستهایی ...یکی می گی عین اردک را...